روانشناسی

۷ نشانه که در کودکی حمایت خانواده را نداشته اید

تشخیص تأثیر تربیتی که داشته‌ایم روی شخصیت و زندگیمان همیشه ساده نیست.

صبح بخیر _ تشخیص تأثیر تربیتی که داشته‌ایم روی شخصیت و زندگیمان همیشه ساده نیست. مخصوصاً زمانی که مشخصه آن تربیت عدم حمایت بوده است. با توجه به روانشناسی، علائم گویایی وجود دارد که نشان می دهد ممکن است در خانواده ای بزرگ شده باشید که هرگز واقعاً از شما حمایت نکرده اند.

این نشانه‌ها می‌توانند ظریف باشند و اغلب به صورت رفتارها یا ویژگی‌های «عادی» پنهان می‌شوند. با این حال، درک آنها می تواند به طور بالقوه شما را به سمت شفا هدایت کند.

شما در کودکی خانواده حمایت‌گر نداشته اید اگر…
نشانه‌های زیر حاکی از آن هستند که در سنین رشد و زمان بزرگ شدن حمایت خانواده را دریافت نکرده اید:

۱) مدام به خودتان شک دارید

همه ما با بزرگ شدن، هر از گاهی با عدم اطمینان و تردید به خود مواجه می شویم. اما، اگر متوجه می‌شوید که دائماً ارزش یا توانایی‌های خود را زیر سؤال می‌برید، ممکن است نشانه‌ای از تربیت بدون پشتوانه باشد. روانشناسی به ما می گوید کودکانی که در خانواده های حامی بزرگ می شوند، عموماً حس اعتماد به نفس سالمی دارند. آنها به توانایی های خود ایمان دارند زیرا تشویق و تایید شده اند.

از سوی دیگر، اگر در محیطی بزرگ شده‌اید که دستاوردهای شما کم‌اهمیت دیده شده اند یا بدتر از آن مورد انتقاد قرار گرفته اند، احتمالاً در بزرگسالی احساس تردید به خود را زیاد دارید. این بدان معنا نیست که نمی توانید بر آن غلبه کنید. شناخت این الگو اولین قدم برای ایجاد اعتماد به نفسی است که شایسته آن هستید. شاید بد نباشد جملات تاکیدی برای اعتماد به نفس را یاد بگیرید.

۲) توانید به آدم‌ها اعتماد کنید

اعتماد، برای من، همیشه مانند یک قمار با ریسک بالا بوده است. من اغلب متوجه شده ام که نسبت به آدم‌ها محتاط هستم، حتی زمانی که آنها هیچ نشانه ای از خیانت به من نشان نداده اند. مدتی طول کشید تا متوجه شدم که این طبیعی نیست، و حتی بیشتر از آن فهمیدم که از کجا ناشی می شود.

همانطور که مشخص است، دوران کودکی من نقش زیادی در این امر داشت. من در خانواده ای بزرگ شدم که در آن به ندرت اعتماد آزادانه داده می شد. والدین من دائماً به دیگران و اهداف آنها مشکوک بودند و محیطی را ایجاد کردند که در آن اعتماد استثنا بود نه قاعده.

روانشناسی به ما می گوید که کودکان اعتماد را از اولین روابط خود – معمولاً والدین یا مراقبانشان – یاد می گیرند. اگر این روابط ناسازگار یا غیرقابل اعتماد باشد، می تواند منجر به مشکل اعتماد در بزرگسالی شود.

بنابراین اگر شما هم مثل من برایتان سخت است که به دیگران اعتماد کنید – خیلی به خودتان سخت نگیرید. این می تواند نشان دهد که شما در محیطی بزرگ شده اید که اعتماد به راحتی در دسترس نیست.

۳) رفتار بیش از حد خوشایند دارید

آیا تا به حال متوجه شده اید که از مسیر نرمال زندگی خود برای راضی کردن دیگران، حتی به بهای فدا کردن نیازهای خود، خارج می شوید؟ این می تواند نشانه بزرگ شدن در خانواده ای بدون حمایت باشد.

به گفته روانشناسان، کودکانی که حمایت عاطفی یا شناخت کافی دریافت نمی کنند، ممکن است به بزرگسالانی تبدیل شوند که دائماً به دنبال تأیید دیگران هستند. آنها اغلب رفتارهای بیش از حد مهربانانه انجام می دهند و معتقدند که نیاز به جلب عشق و پذیرش دارند.

این ویژگی به روابط شخصی محدود نمی شود و می‌تواند به محیط‌های حرفه‌ای نیز گسترش یابد و افراد را به کار بیش از حد، مسئولیت‌های اضافی یا اجتناب از «نه» گفتن سوق دهد، و همه اینها در تلاش برای جلب رضایت است.

۴) ترس از مواجهه دارید

اگر فکر یک رویارویی باعث می‌شود حال‌تان بد شود، ممکن است چیزی بیش از یک بیزاری عادی از درگیری باشد. این حالت می تواند نشانه این باشد که شما در محیطی بزرگ شده اید که در آن اختلاف نظر دلسردکننده یا حتی مجازات وجود داشته است.

در خانواده هایی که فاقد حمایت هستند، ابراز عقاید متفاوت اغلب می تواند منجر به پیامدهای منفی شود. این روند می تواند به کودکان آموزش دهد تا به هر قیمتی از رویارویی اجتناب کنند، رفتاری که می تواند تا بزرگسالی نیز ادامه یابد.

در بزرگسالی، این ترس از رویارویی می‌تواند منجر به مشکل در دفاع از خود یا ابراز احساسات واقعی شود. ممکن است متوجه شوید با چیزهایی موافق هستید که واقعاً به آنها اعتقاد ندارید یا نیازهای خود را برای جلوگیری از درگیری سرکوب می کنید.

شناخت این ترس اولین گام در جهت یادگیری مدیریت اختلافات به روشی سالم و سازنده است.

۵) احساس غریبه بودن دارید

فرقی نمی‌کند کجا هستم یا با چه کسی هستم، همیشه این احساس وجود دارد که خودم را غریبه حس می کنم. مثل این است که یک دیوار شیشه‌ای وجود دارد که من را از بقیه جدا می‌کند، حتی وقتی در میان دوستان و عزیزانم احاطه شده‌ام.

این احساس بیگانگی برای کسانی که در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که حمایت عاطفی در آن‌ها وجود نداشت، غیرمعمول نیست. هنگامی که محیط خانواده شما حمایت نمی کند، اغلب می تواند احساس انزوا کند و منجر به احساس جدایی شود.

این احساس «بیگانه» بودن می‌تواند به بزرگسالی نیز منتقل شود و ایجاد ارتباطات عمیق و معنادار با دیگران را دشوار کند. موضوع، ضداجتماعی یا درون گرا بودن نیست – مهم نیست که چقدر تلاش کنید، باز هم احساس می کنید که کاملاً مناسب نیستید.

اما درک اینکه این احساس از کجا نشأت می‌گیرد می‌تواند اولین قدم برای شکستن دیوار شیشه‌ای و ایجاد روابط قوی‌تر و رضایت‌بخش‌تر باشد.

۶) مدام دنبال جبران کردن هستید

آیا تا به حال متوجه شده اید که در روابط خود بیش از حد جبران می کنید و همیشه برای نشان دادن عشق و مراقبت خود، گاهی اوقات حتی به ضرر خود، بیش از حد تلاش می کنید؟ این می تواند نشانه بزرگ شدن در خانواده ای بدون حمایت باشد.

کودکانی که احساس می‌کنند از نظر عاطفی نادیده گرفته شده‌اند، معمولاً با بزرگ‌تر شدن عادت به جبران بیش از حد در روابط خود روی می آورند. این جبران بیش از حد می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مثلا همیشه آغازگر تماس هستید، بیشتر دهنده هستید تا گیرنده، یا حتی رفتار غیرقابل قبول دیگران را فقط برای حفظ آرامش تحمل می کنید.

۷) در بیان احساسات‌تان مشکل دارید

اگر اغلب برای بیان احساسات خود یا حتی تشخیص احساسات خود مشکل دارید، این می تواند نشانه بزرگ شدن در یک محیط خانوادگی غیرحمایت گر باشد.

کودکانی که در خانواده هایی بزرگ می شوند که از نظر عاطفی غفلت دارند، اغلب یاد می گیرند که احساسات خود را به عنوان یک مکانیسم بقا سرکوب کنند. با گذشت زمان، این سرکوب می تواند تشخیص و بیان احساسات را، نه فقط برای دیگران، بلکه حتی برای خود دشوار کند.

البته این یک حبس ابد نیست. با درک خود و احساس شفقت نسبت به خود، می توانید یاد بگیرید که با احساسات خود ارتباط برقرار کنید و آنها را به روش های سالم بیان کنید. برای شروع این سفر خودآگاهی عاطفی و شفا هرگز دیر نیست.

بیشتر بخوانید:

۷ عادت به ظاهر معمولی که زندگی مشترک شما را به ورطه روزمرگی می‌کشد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا