چگونه با نوجوانان لجباز و عصبی خود رفتار کنیم
وقتی به نوجوانها و دوره نوجوانی فکر میکنیم، تصورمان یک دوره پر از التهاب و عصیان و آشفتگیست، البته که این تصور تا حدی درست است
صبح بخیر _ وقتی به نوجوانها و دوره نوجوانی فکر میکنیم، تصورمان یک دوره پر از التهاب و عصیان و آشفتگیست، البته که این تصور تا حدی درست است و نوجوان بخاطر شرایط خاصی که دارد، ممکن است لجباز یا عصبی یا پرخاشگر شود، اما رفتار ما به عنوان والدین، خانواده، یا معلمان و مربیان، میتواند به شدت بر این فضا تاثیرگذار باشد و دوره نوجوانی را به یکی از بهترین دورههای زندگی تبدیل کند. این رفتارها چیستند؟ د
بهترین رفتارها با نوجوانان لجباز و عصبی به شرح زیر هستند:
۱- به نوجوان برچسب نزنیم
نباید بر اساس تغییرات فکری یا جسمی نوجوان، به او برچسبهایی بزنیم که بستر هر رفتار اشتباهی را فراهم کند. فرض کنید همه به شما بگویند که فردی عصبی هستید، و این بخاطر فلان اتفاقی است که برای شما افتاده. رفتارتان پس از آن چگونه خواهد بود؟! شما هر رفتار پرخاشگرانهای از جانب خود را توجیه میکنید یا مدام در حال تلاش زیاد برای تغییر نگرش دیگران هستید.
تغییرات جسمی و فکری برای نوجوان طبیعی و اجتناب ناپذیر است، اما این همه چیز نیست! او همچنان قادر است که در همین شرایط با همراهی ما رفتارهای درست و نادرست را شناسایی کند.
۲- سرزنش نکنیم
در راستای صحبتهای قبل، سرزنش کردن میتواند بمب بزرگی باشد که ارتباط بین ما و نوجوانمان را نابود خواهد کرد. هیچکس در هیچ دورهای از زندگی، از سرزنش شدن لذت نمیبرد، به ویژه زمانی که در دوران بحرانی و پر از تغییر زندگیاش به سر میبرد.
علاوه بر این، سرزنش هرگز نمیتواند تغییری در رفتار کسی به وجود آورد. پس قبل از اینکه از نوجوانمان انتظار رفتار مناسب داشته باشیم، باید به اصلاح رفتار خود بپردازیم، و فکر کنیم در چه زمانهایی با سرزنش نوجوان، او را از مسیر همراهی با خودمان دور کردهایم.
۳- سهمی از زندگی به نوجوان بدهیم
این جمله به این معنی نیست که به صورت نمایشی و صوری، نوجوانمان را در امور زندگی و روزمره شرکت دهیم در حالی که میداند نظرش اهمیتی ندارد.
به این معناست که سهمی از تصمیمگیریها و مسئولیتهای مشترک در خانواده یا جمع را بر عهده داشته باشد، تا بتواند دیدگاههای خود را شکل دهد، تاثیر و نقش خود را در امور مختلف ببیند و آماده پذیرفتن تبعات تصمیمگیریها و اقداماتش باشد. در این صورت است که احساس وظیفه خواهد کرد و مسئولیت رفتارهای خودش را هم میپذیرد.
۴- شنوا و پذیرا باشیم
آیا نوجوانتان از خواسته و آرزوها و تمایلاتش برای ما صحبت میکند؟ آیا ترسها و شرمهایش را میشناسیم؟ آیا او میتواند در کنار ما آنقدر احساس امنیت کند که از تجربهها و پرسشهایش با ما حرف بزند؟
داشتن والدی که گوش شنوا داشته باشد، و پذیرای هر گفتگویی باشد، بهترین نعمت برای هر نوجوان است. فراموش نکنیم که اگر به او بستر گفتگو دهیم، با ما صمیمی و نزدیک خواهد بود، و متقابلا پذیرای صحبت ما میشود. در غیر این صورت، فرسنگها از ما دور شده و صدایمان را نخواهد شنید.
۵- زاویه دید مشابه، به نزدیکی ما کمک میکند
تلاش کنیم از زاویه دید نوجوان به زندگی نگاه کنیم. او چگونه اتفاقات را میبیند و چگونه آنها را تفسیر میکند؟ دنیای او چگونه است؟ نوجوانی خودتان را بخاطر بیاورید و تمام مسیرهای پرپیچ و خم و پیچیده آن روزها را تجسم کنید.
گام برداشتن با کفشهای نوجوانمان، همدلی بسیار خوبی برای ما ایجاد میکند. همدلی به معنای تایید رفتارهای او نیست، بلکه به معنای پی بردن به دلایل رفتارهای اوست. با دانستن این دلایل ما مسیر صمیمیت و دوستی را به سادگی طی خواهیم کرد.
۶- کنترلی در کار نیست
نوجوان از کنترل شدن گریزان است و تلاش ما برای کنترل او، نه تنها ناکام خواهد ماند، بلکه اعتماد او به ما را از بین میبرد. ما به عنوان والدین، معلم یا مربی، قرار نیست که نوجوان را کنترل کنیم، برای او تصمیم بگیریم و بد و خوب را برایش مشخص کنیم.
تنها کاری که ما میتوانیم و لازم است که انجام دهیم، حضوری امن برای نوجوان است. او باید بداند که با هر تصمیم و انتخابی، ما از او (و نه از تصمیم و انتخابش) حمایت میکنیم و هر زمان به کمک نیاز داشته باشد میتواند روی ما حساب کند. کنترلگری را رها کنید تا ببینید نوجوانتان برخلاف تصور، میتواند نصیحتهایتان را هم به کار ببندد.
۷- مسیر مهارت تنظیم هیجان را تسهیل کنیم
نوجوان شما بخاطر تغییرات زیاد به ویژه تغییرات هورمونها، مدام در معرض احساسات و هیجانات متفاوت و شدید قرار میگیرد که در اکثر مواقع معنای آنها را نمیداند، و تحت تاثیر آنها و بلافاصله دست به اقدام میزند.
والدین که نگران همین تصمیمگیریهای بیفکر و ناگهانی میشوند، واکنش نشان میدهند، و نوجوان به نسبت واکنش آنها، یا پرخاشگر یا منزوی خواهد شد. نوجوان ما نیاز به مهارت خودتنظیمی هیجانی دارد تا بتواند بین احساسات و تصمیمهایش فاصله بگذارد.
اگر ما والدین و معلمان، فضایی فراهم کنیم که در آن نوجوان بدون ترس از قضاوت و واکنش، بتواند از احساسات و هیجاناتش صحبت و آنها را شناسایی کند، این راه را تسهیل نمودهایم.
آنچه در این مطلب از مجله روانشناسی اکالا گفته شد، بخش کوچکی از مسیر ارتباط درست در رفتار با نوجوانها بود.
در آخر اینکه، یادمان نرود، سیستمهای رسمی آموزش در سراسر دنیا، تعاریف نسبتا یکسان و مشابهی از تعریف انسان و اصول تربیتی دارند. به ما آموخته شده که هر فردی بخواهد اندکی از چهارچوبها و هنجارها و قواعد تعیینشده بیرون بزند، برچسب ناسازگاری میخورد و نیاز به اصلاح دارد.
این در حالی است که خلاقیتها و نوآوریها، صمیمتها و دوستیها، در چنین فضاهای بستهای خلق نمیشوند. لازم است که ما با توجه به بستر و پیشینه فرهنگی-ارزشی خانواده خودمان، فضای منحصر به فرد نوجوانمان برای حال و آیندهای خوب را فراهم کنیم و برای تسهیل گذر از این دوره، با او همراه و همدل باشیم.
بیشتر بخوانید:
۱۰ درس بزرگ زندگی که خیلی دیر یاد میگیریم