این ۸ رفتار را ترک کنید وگرنه جدی گرفته نمیشوید
برای اینکه به عنوان یک بزرگسال شناخته شوید لازم است که مثل یک بزرگسال رفتار کنید، اما معنایش دقیقا چیست؟
صبح بخیر _ برخی از رفتارهای بزرگسالانه شامل آیندهنگری، دنبال کردن اهداف و مسئولیتپذیری است.
اما اینها کارهای واضحی است که از ما انتظار میرود انجامشان دهیم و اگر همیشه نتوانیم از عهده آنها بربیاییم معنایش این نیست که بلوغیافته نیستیم.
رفتار یک فرد اصلیترین چیزی است که تعیین میکند باید او را یک بزرگسال دانست یا خیر.
شیوهای که در جروبحثها واکنش نشان میدهید یا روشی که با چالشهایتان مواجه میشوید، در مقایسه با تواناییتان در پرداخت قبوض و اقساط ماهیانه، اطلاعات بیشتری درباره میزان بلوغیافتگیتان به دست میدهد.
خبر خوب آن است که اگر از ۸رفتار رایج دست بردارید میتوانید تضمین کنید که به عنوان یک بزرگسال دیده شده و مورد احترام قرار بگیرید. با صبح بخیر همراه باشید تا این ۸رفتار را با شما مرور کنیم.
۱.قطع شدن ارتباطتان با من خودخواه (ایگو)
آیا تا به حال به شما گفته شده که مثل یک عوضی رفتار میکنید؟ شاید گاهی بامزگیهای «دلقکوار» بد نباشد و همهمان گاهی لازم داریم که خودمان را رها کنیم اما وقتی رفتارهایمان نفرتانگیز و تحقیرآمیز میشود، مشکل به وجود میآید.
برخورداری از شوخطبعی خیلی هم خوب است و کسی به آن خرده نمیگیرد. آنچه بد است توجهطلبی از طریق تمسخر دیگران یا بلند کردن صدا برای دیده شدن است. مثل کودکی که برای جلب توجه سمت شما یک رطیل پرتاب میکند زیرا میخواهد همه توجهها به خودش باشد.
هیچکسی از «توجهطلبان» خوشش نمیآید. اگر فکر میکنید همواره به دنبال جلب توجه دیگران هستید و برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنید وقتش رسیده است که قدری با خودتان خلوت کنید و به این رفتار فکر کنید.
به واکنشهایتان، حتی وقتی غمگین میشوید، فکر کنید و نیروی درونی و قدرتتان را از موضع اطمینان به خودتان کشف کنید نه از موضوع منِ خودخواه و منیتتان.
۲.مسئولیتناپذیری
نمیشود بدون مسئولیتپذیری از بلوغیافتگی صحبت کرد. هسته اصلی بلوغیافتگی رفتار مسئولانه است اما معنایش دقیقا چیست؟
معنایش این است که نباید دیگران را به دلیل خطاهای خودتان مقصر بدانید. همچنین به این معنی است که شما مسئول زندگی خودتان هستید که یعنی باید سخت برای آن تلاش کنید و بدون اینکه همیشه انتظار داشته باشید اوضاع خیلی آسان و راحت پیش برود، خودتان را وقف زندگی کنید.
اگر میخواهید دوستان و خانوادهتان شما را فردی عاقل و بلوغیافته ببینند باید در تصمیمگیرایتان کنشگرانه نقش داشته باشید.
مثال میزنیم:
فهمیدهاید که با حقوق فعلی به سختی میتوانید قبوض و اقساط ماهیانه را پرداخت کنید اما میدانید که اگر در یک رشته خاص مهارت کسب کنید میتوانید شانس ارتقا شغلیتان را افزایش دهید و این کار حقوق بالاتری را تضمین میکند.
حتی اگر با کسب مهارت در یک زمینه خاص نتوانید ارتقا شغلی بگیرید، باز هم این کار باعث میشود در پیمودن نردبان ترقی شغلی مزیت بالاتری کسب کنید.
اما به اهمالکاری و پشتگوشانداختن ادامه میدهید و از ترس شکست در این مهارت تازه اصلا سراغش نمیروید، بنابراین هرگز هم در این مهارت بهتر نمیشوید. در موقعیت فعلی درجا میزنید و هر زمانی که حس میکنید کموکسری دارید از خانواده کمک میگیرید.
مهم نیست که ارتقا مهارت نهایتا شما را به هدف کسب درآمد بالاتر میرساند یا نه، موضوع این است که شما با خارج شدن از محدوده امن و جستجوی فرصتهای بیشتر نشان میدهید که بالغ و مصمم هستید. هر دو ویژگی بسیار محترم و ستایشبرانگیز هستند.
۳.مدام دروغ گفتن
همه ما گاهی با هدف محافظت از احساسات و علایق دیگران دروغهای سفید میگوییم اما وقتی این دروغها مکرر رخ میدهد و حتی وقتی لازم و ضروری نیست هم به دروغ پناه میبریم، درواقع داریم از خودمان چهره یک فرد نابالغ را نمایش میدهیم.
آیا شنیدهاید که میگویند: «صداقت بهترین سیاست است؟»
این جمله آشنا در این مورد خیلی معنی دارد. اگر شما را فردی صادق نبینند، بعید است که فردی بلوغیافته نگریسته شوید. ممکن است باور داشته باشید که دروغهای گاهوبیگاه به کسی ضروری نمیرساند ولی وقتی آدمهایی که به آنها دروغ میگویید، دروغهایتان را کشف میکنند و این اتفاق بیشتر از یکبار رخ میدهد، اعتبارتان کمکم زیر سوال میرود.
این موقعیت درست شبیه آن کودکی است که برای پیشگیری از افتادن در دردسر یا باز کردن مسیرش مدام دروغ میگوید. صادق بودن با خود و کسانی که برایمان مهم هستند کار سادهای نیست، اما به جای آنکه مدام دروغ بگویید و پنهانکاری کنید تلاش کنید مسئولیتپذیر شوید.
۴.سوء استفاه از رابطه
شخصی که آزادانه و مسئولانه عشق میورزد و اجازه نمیدهد که منِ خودخواهاش در رابطه مداخله کند، فردی قوی و بالغ نگریسته میشود.
درعوض، فردی که قلب دیگران را میشکند و نمیتواند مسئولیت رفتارهایش را بپذیرد، هرگز بزرگسال قابل اعتمادی دیده نمیشود. همه ما تجربه دلشکستگی و آشوب در رابطه را داشتهایم اما وقتی با دیگران بد رفتار میکنید یا تلاش میکنید آنها را کنترل کنید یا اصلا به آنها اعتنا نمیکنید، نمیتوانید انتظار داشته باشید وارد روابط پایدار و پاداشدهنده شوید.
بزرگسالی یعنی شجاعتِ آسیبپذیری در رابطه و تشخیص این نکته که برخی مسیرها کار میکنند و برخی کار نمیکنند. بزرگسالی یعنی بدانیم چگونه مرزهای سالم تعیین کنیم تا دیگران بدانند چگونه با ما رفتار کنند. باز کردن مجاری ارتباطی و احترام به احساسات دیگران به شما کمک میکند تا ادراک دیگران نسبت به خودتان را تغییر دهید.
۵.دیر رسیدن
اگر هرگز به موقع نرسید شانسی ندارید که شما را فردی بزرگسال بشناسند. فقط درباره شغل صحبت نمیکنیم. وقتی با خانواده یا دوستانتان برای شام قرار میگذارید و دیر میرسید، درواقع دارید بیاحترامی میکنید.
این رفتار، وقتی همیشگی میشود، به دیگران نشان میدهد که رابطه با دیگران برای شما بدیهی است و شما فردی غیرقابل اتکا هستید.
بزرگسالان سعی میکنند به موقع برسند زیرا میدانند که دیر نکردن تأثیری مثبت و ماندگار روی طرف مقابل میگذارد. اگر تاریخهای مهم را فراموش میکنید یا دیر میرسید، برای آماده شدن زمان کافی بگذارید و حتی ساعتتان را کوک کنید تا به موقع به مقصد برسید.
هر چه به موقعتر برسید، فرد مسئولتری شناخته میشوید که دیگران میتوانند به او اعتماد کنند و جدیاش بگیرند.
۶.لباس نپوشیدن مثل یک رییس
طوری لباس بپوشید که نشان دهد از اعماق وجودتان میخواهید چگونه دیده شوید و دیگران چه دریافتی از شما داشته باشند. همه دوست ندارند وقت زیادی صرف ظاهرشان کنند اما تأثیر پوشش روی ادراکی که دیگران از ما دارند انکارناپذیر است.
دیگران متوجه وقتی که صرف انتخاب لباسهایتان میکنید میشوند. انتخاب شما در لباس پوشیدن داستان شخصی شما را بازگو میکند و شگفتانگیز است اما روی عملکردتان نیز اثر میگذارد.
در محیطهای کاری افرادی که هوشمندانه لباس میپوشند عموما در نگاه اول قضاوت میشوند. اگر لباس مناسب سن یا محیط نپوشید یا لباسهای شلخته به تن کنید، آیا کسی در محیط کار شما را جدی میگیرد؟
اگر دیگران در نگاه اول فکر کنند «این طرف در لباس پوشیدن خودش هم مشکل دارد، چگونه میتواند در کارهای دیگر موفق باشد»، چه؟
۷.محول کردن مشکل به دیگران
وقتی جوان هستیم و نامطمئن از خود، میگذاریم که والدین یا دوستان مشکلاتمان را برایمان حل کنند. اما یک بزرگسال برای حل مشکلاتش وارد میدان نبرد میشود و هرچه این نبرد سخت باشد، تلاش میکند راهحلی برایش پیدا کند.
اگر میخواهید بالغ و مستقل نگریسته شوید، باید مشکلات را خودتان حل کنید. باید از احساساتتان آگاه شوید و ارزشهایتان را در زندگی تعیین کنید تا بتوانید با مشکلاتی که در مسیر زندگی با آن مواجه میشوید، کنار بیایید.
هیچ ایرادی ندارد که در حل مشکلات از دوستان و خانواده نظرخواهی کنید، اما از دیگران به عنوان عصای دست استفاده نکنید. این رفتارها در روابط عاشقانه میتواند توازن رابطه را بهم بزند.
اگر شریک عاطفی شما متوجه شود که شما مسائل یا مسئولیتهایتان را به شیوههای ناامن و بچهگانه حل میکنید، نظرش نسبت به شما تغییر میکند.
۸.فقدان قاطعیت
بسیاری متوجه این نکته نمیشوند که اعتماد به نفس و قاطعیت ابعاد بسیار مهم بزرگسالی هستند. قاطعیت به معنای رئیسبازی یا بیملاحظگی نیست، بلکه به معنی آن است که اعتماد به نفس دارید و میتوانید از ارزشها و استانداردهایتان دفاع کنید.
اگر کسی با نقطهنظرات شما مخالفت کند سعی نمیکنید که عقایدتان را به او تحمیل کنید. این کار بخش مهمی از بزرگسالی است.
قاطعیت با خودش اعتماد به نفس میآورد.
میخواهید قاطعتر شوید؟ به درونتان مراجعه کنید و ببینید که در این موقعیت از زندگی چه چیزهایی برای شما ارزش محسوب میشود. از خودتان سوال بپرسید.
از خودتان بپرسید که استانداردهایی که دوست دارم با آنها زندگی کنم چه هستند و چگونه این استانداردها میتوانند من را به اهدافم هدایت کنند؟
این پرسشگریها به شما کمک میکنند تا هویت خودتان را بسازید و وقتی بدانید که هستید و برای چه چیزی میخواهید مبارزه کنید، اعتمادبهنفس بیشتری نیز کسب میکنید.
سخن آخر
یادتان باشد شیوهای که خودتان را به دیگران نمایان میکنید بر ادراک آنها از شما تأثیر میگذارد. فقط رخت و لباس نیستند که بر ادراک دیگران اثر میگذارند، نگرش و رفتار شما نیز اثر دارند، زیرا همه وجود شما درباره هویت شما با جهان بیرونی پیام ردوبدل میکند.
صداقت همیشگی و تلاش همیشگی برای رسیدن به اهداف، که ممکن است که خیلی بدیهی و عادی بدانید، در دیده شدن شما به مثابه فردی بزرگسال و بالغ نقش مهمی ایفا میکنند.
بیشتر بخوانید:
برای موفقیت فرزند ۴ماههام در بزرگسالی چه کنم؟