چگونه انگیزه درونی خود را افزایش دهیم
آیا تا به حال فکر کردهاید که رفتارهای ما از کجا نشأت میگیرند؟ یا پشت پرده علت رفتارهای ما چیست؟ علت همه رفتارهای ما چیزی است که به آن انگیزه (یا همان انگیزاننده) میگویند.
صبح بخیر _ آیا تا به حال فکر کردهاید که رفتارهای ما از کجا نشأت میگیرند؟ یا پشت پرده علت رفتارهای ما چیست؟ علت همه رفتارهای ما چیزی است که به آن انگیزه (یا همان انگیزاننده) میگویند. انگیزه فرآیندی است که رفتارهای آگاهانه و هدفمند را آغاز، هدایت و حفظ میکند. همان نیروی محرکهای است که باعث میشود انسان عملی را انجام دهد. این عمل میتواند شامل خوردن یک لیوان آب جهت رفع تشنگی، خواندن کتاب برای بالا بردن دانش یا انجام کاری برای رفع نیاز مالی و هر کار دیگری باشد. انگیزه میل و شوقی است که خواهان تغییر در خود یا محیط است. وقتی انگیزه داریم، حرکت و اقدام میکنیم.
تعریف انگیزه بیرونی
انگیزه بیرونی به این معناست که شما کاری را به خاطر یک محرک بیرونی انجام دهید. محرک بیرونی میتواند دریافت پاداش باشد یا اجتناب از تنبیه. در این حالت اگر محرک بیرونی وجود نداشته باشد شما انگیزهای ندارید و انجام یا عدم انجام آن کار به وجود محرک وابسته است. به عنوان مثال کار کردن در ازای دریافت پول نوعی کار با انگیزه بیرونی است. پول پاداشی است که باعث میشود شما کار کنید و اگر نبود انگیزهای برای کار کردن هم نبود.
وقتی ایستادن پشت چراغ قرمز راهنمایی رانندگی، برای اجتناب از جریمه شدن است و در صورتی که جریمهای وجود نداشت، نمیتوانستیم مطمئن باشیم که در چهارراهها میایستادیم یا نه. پس جریمه نیز نوعی محرک بیرونی در جهت جلوگیری از برخی کارهاست.
حتی تایید گرفتن از دیگران میتواند نوعی محرک بیرونی باشد و یا تلاش برای ناراحت نکردن کسی، نوعی اجتناب از تنبیه و مجازات است. با انگیزه بیرونی ما نه به خاطر خود بلکه به خاطر چیزی در خارج از خود کاری را انجام میدهیم. در کارهایی که با انگیزش بیرونی شکل میگیرند، حس علاقه یا میل زیادی وجود ندارد. تنها میتواند به نوعی عادت تبدیل شود.
تعریف انگیزه درونی
زمانی که از انگیزه درونی صحبت میکنیم منظور این است که کاری را تنها به خاطر خود و بدون پاداش یا تنبیه انجام میدهیم. در این حالت هیچ درخواست یا فشار یا اجباری وجود ندارد و ما تنها به خواست و میل خود به سمت انجام کاری میرویم. انگیزه درونی میتواند به خاطر رضایت قلبی یا لذت بردن یا احساس شادی باشد.
ارزش کاری که برای آن انگیزه درونی داریم در خود آن کار است و نه وابسته به چیز دیگری. مثلاً مراقبت از فرزندان اگرچه پاداش محسوس و مشخصی برای شما ندارد، اما شما با رضایت قلبی این کار را میکنید و از آن لذت میبرید.
از طرفی دروغ گفتن ممکن است فاش نشود و هیچ تنبیهی نیز به دنبال نداشته باشد اما شما خودتان انتخاب میکنید که دروغ نگویید و از راستگویی حس بهتری خواهید داشت. مسئول انگیزه درونی گروهی متشکل از احساسات، منطق و وجدان هستند که با ایجاد انگیزه و میل و رغبت، به برخی کارها معنا میدهند. انگیزه درونی همراه با شور و شوق و تمایل به انجام کار است.
تفاوت انگیزه درونی و بیرونی
یکی از مهمترین تفاوتهای انگیزه بیرونی و درونی میزان پایداری آنهاست. وقتی که یک محرک بیرونی ما را به سمت کاری سوق میدهد با از بین رفتن آن محرک دست از کار میکشیم و این یعنی مدت زمان انجام آن کار به شدت به خود محرک و پایداری آن بسته است. در صورتی که محرکهای درونی معمولاً پایدار هستند و به مدت طولانی در وجود ما بیدار میمانند.
شما ممکن است طی چندین سال به دفعات کار خود را بخاطر تغییر انگیزه بیرونی عوض کنید مثلا برای پاداش بیشتر. در صورتی که خواسته و میل ما به کارهایی که مربوط به خودمان است کمتر تغییر میکنند. مثلا میل شما به مراقبت از فرزندانتان دائمی است.
تفاوت دیگر فرایند مدار یا نتیجهگرا بودنِ این دو انگیزه است. وقتی با انگیزههای درونی کاری را انجام میدهیم از فرایند انجام آن کار لذت میبریم حتی اگر به نتیجه مشخصی منجر نشود. در صورتی که کارهایی که با انگیزه بیرون انجام میشوند وابسته به نتیجه و هدف هستند و در صورت عدم حصول نتیجه آن کار بیفایده و پوچ به نظر میرسد.
اهمیت انگیزه درونی
اهمیت انگیزه درونی در این است که به هیچ چیزی خارج از وجود ما وابسته نیست و به همین خاطر عمیقتر و پایدارتر است و منش خود درونی ما را نشان میدهد.
از طرفی وقتی انگیزه درونی داشته باشیم آن کار برای ما اهمیت بیشتری دارد و تمرکز و توجه بیشتری بر آن کار داریم و احتمال رسیدن ما به نتیجه بیشتر خواهد شد و در طول انجام کار هم لذت و رضایت خواهیم داشت.
روشهای افزایش انگیزههای درونی
اگرچه که انگیزههای درونی پایدارتر و عمیقتر هستند، اما آنها نیز در معرض کمرنگ شدن و نابودی قرار میگیرند. مثلا میل شما به نوشیدن آب بعد از تشنگی، انگیزه درونی دارد، اما میبینیم که بعد از سیراب شدن، دیگر انگیزهای برای آب خوردن وجود ندارد. سیراب شدن در همه چیز میتواند باعث پایان یافتن انگیزه درونی باشد. پس باید با راههایی انگیزههای درونی را افزایش داده و حفظ کنیم.
توجه به علایق و خواستهها
چیزهایی که ما به آنها علاقه داریم میتوانند انگیزه درونی ما برای کار کردن در آن حیطه را افزایش دهند. چرا که از درون ما نشات میگیرند. خواستههای ما یا اهداف ما باعث به وجود آمدن انگیزهای میشود که ما را سمت آنها میبرد.
حتی اگر شکست بخوریم یا مدت طولانی کاری را انجام دهیم، اگر به آن علاقه داشته باشیم، انگیزه ما حفظ میشود. پس لازم است تصویری از آنچه میخواهیم را در ذهن داشته باشیم و به سمت کارهایی برویم که مورد علاقه و برای ما خواستنی است.
ارزشها و اخلاقیات
وقتی در مسیر یک ارزش گام برمیداریم هیچ چیز جز انگیزه درونی نمیتواند ما را در آن مسیر نگه دارد. مسیر ارزشها مسیر رضایت است، مسیر لذت بردن است و با انگیزه درونی میتوانیم سختیهای مسیر را تاب آورده و از موانع عبور کنیم.
از طرفی اخلاقیات در ذهن ما تعریف میشوند و طبق اخلاقیات رفتار کردن نیازی به محرک بیرونی ندارد. ما برای کمک به تهیدستان به دنبال پاداش نیستیم و برای خشونت نورزیدن علیه حیوانات، نگران تنبیه نبودهایم. تنها به خاطر خود آن کار و معنای اخلاقی آن است که اینگونه رفتار میکنیم.
یادگیری و سواد بیشتر
یادگیری میتواند انگیزه درونی ما را افزایش داده و حفظ کند، چرا که مسیر یادگیری یک چرخه به هم پیوسته است، که مدام از موضوعی به موضوع دیگر میرود. از آنجایی که آگاهی، دانش و اطلاعات برای فرد خوشایند است، انگیزه درونی او را در مسیر یادگیری حفظ میکند.
هر چقدر که یک فرد بیشتر مطالعه کند و بیشتر یاد بگیرد، در ادامه نیز بیشتر خواهان طی کردن این مسیر است. پس میتوانیم از یادگیری مداوم و مستمر، به عنوان بالا برنده انگیزه درونی استفاده کنیم.
ارتباط سالم
ارتباط داشتن برای انسانها کلید حیاتی رضایتمندی و شادی است. بدیهی است که ما برای حفظ ارتباطات خوب خود با دیگران، با انگیزههای درونی پیش میرویم. به عنوان مثال دوستی با دیگران نمیتواند به خاطر دریافت پاداش یا دوری از تنبیه باشد.
ما دوستانمان را صرفا به خاطر دوست بودن در کنار خود داریم و همچنین از سر انگیزههای درونی است که در حق آنها خوبی میکنیم و یا تلاش داریم که آنها از بدیها حفظ کنیم. پس حفظ ارتباطات انسانی نیز میتواند برای ما انگیزه درونی ایجاد کند.
میتوان برای انگیزهها یک طیف در نظر گرفت که یک سمت آن انگیزههای کاملاً درونی و سمت دیگر آن انگیزههای کاملاً بیرونی است. د نتیجه ممکن است رفتار یا عملی، هر دو انگیزه را داشته باشد، اما بهتر است فرایند درونیسازی انگیزه صورت بگیرد، تا عمل ما پایدارتر و با کیفیت بهتری انجام شود.
بیشتر بخوانید: