فال و طالع بینی

فال صبحگاهی۱۶خرداد :پایان شب سیه سپید است

فال صبحگاهی شما:

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی

طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی

سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی

می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی

می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی

نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی

جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی

تفسیر فال صبحگاهی شما:

این همه غم و غصه را با خود حمل می کنید خسته نمی شوید؟! خداوند به ما شانس زندگی کردن داده پس این فرصت را با غم و غصه خوردن هدر ندهید و از زیبایی های دنیا لذت برده و به آن ها دل نبندید.

قناعت پیشه کنید و از شکست هایی که در دوره های مختلف زندگی دچار می شوید ناامیدی به دل راه ندهید. از فرصت ها بهره برده و روحیه خود را حفظ کنید که پایان شب سیه سپید است.

زندگینامه حافظ شیرازی

حافظ شیرازی (Hafez)، با نام کامل خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی، در شیراز به دنیا آمد. پدرش، بهاءالدین محمد، در دوره‌ی اتابکان از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده بود. مادرِ شمس‌الدین اهل کازرون بود و در شیراز زندگی می‌کرد. تاریخ دقیقی برای تولد این شاعر وجود ندارد؛ اما طبق تخمین‌ها حافظ را از شاعرهای قرن هشتم هجری قمری می‌دانند. حافظ شیرازی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد.

زمانی که نوجوان بود، در نانوایی شاگردی می‌کرد و به مکتب‌خانه‌ی کنار نانوایی می‌رفت. او به یادگیری علوم مذهبی و ادبی علاقه‌ی زیادی داشت و در مجالس علمی و ادبی شرکت می‌کرد. شمس‌الدین زبان عربی را یاد گرفت و در سن نوجوانی توانست قرآن را حفظ کند. به همین خاطر او را با لقب «حافظ» می‌شناختند.

حافظ شیرازی در دهه‌ی بیست‌سالگی بیشتر علوم دینی را می‌دانست و در مجالس صاحب‌نظر بود. قوام‌الدین عبدالله، مولانا بهاءالدین عبدالصمد بحرآبادی، مولانا شمس‌الدین عبدالله، قاضی عضدالدین عیجی، سید شریف علامه گرگانی از استادهای او بودند. او علاوه‌بر قرآن، تفسیر، فلسفه و نحو عربی را هم آموخت. طبق گفته‌ی خودش هر صبح مجلس درس قرآن داشت. یادگیری‌های حافظ شیرازی به همین‌ها ختم نشد و مباحثی درباره‌ی موسیقی خواند. او دستگاه‌ها و پرده‌های موسیقی را به‌خوبی می‌شناخت.

محبوبیت حافظ شیرازی آن‌قدر زیاد بود که در دربار شاه شیخ ابواسحاق کار می‌کرد و خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد. او در دوران زندگی‌اش در خدمت پادشاهان دیگری مثل شاه منصور و شاه یحیی هم بود. حافظ شیرازی تأکید فراوانی بر درستکاری داشت و ریا و فریب مردم را از بزرگ‌ترین گناه‌ها می‌دانست.

خیلی از حاکم‌ها در سرزمین‌های عربی و هند او را به دربار خود دعوت کرده بودند، اما حافظ شیرازی دعوت آن‌ها را نپذیرفت.

او در بعضی از شعرهایش گفته است که دلش می‌خواهد به عراق و یزد سفر کند؛ اما می‌گویند که او فقط به اصفهان و یزد سفر کرده است. حافظ شیرازی در بخشی از ابیات می‌گوید که امیر یزد با او رفتار درستی نداشت. او برای غربتش در یزد گریه کرده بود و دلش می‌خواست به شیراز برگردد. احتمال‌هایی درباره‌ی سفر حافظ به هند و هرمز هم هست که به‌طور قطعی آن را تأیید نکرده‌اند.

حافظ شیرازی و شاخه‌نبات

بخش زیادی از زندگی‌نامه‌ی حافظ شیرازی را براساس شعرهایش نوشته‌اند. او در دوره‌ی جوانی عاشق شده بود و در شعرها معشوقش را به‌ اسم «شاخه‌نبات» معرفی کرده است. بعضی‌ها هم می‌گویند اسم معشوق حافظ نسرین بود و شاخه‌نبات لقبی است که شمس‌الدین به او داده بود. او برای وصال با شاخه‌نبات ۴۰ شبانه‌روز در آرامگاه باباکوی شب‌‌زنده‌داری کرد و دعا خواند. بعضی از اشعار حافظ شیرازی به میزان علاقه‌ی او به همسرش اشاره می‌کند. مثلاً:

«مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش / فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم»
«آن یار کزو خانه ما جای پری بود / سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود»

حافظ شیرازی حتی بعد از مرگ همسرش ازدواج نکرد و مجرد ماند. حاصل ازدواج او با شاخه‌نبات یک پسر بود؛ اما متأسفانه تنها فرزندش در جوانی، زمانی که پدر را در سفر هند همراهی می‌کرد، از دنیا رفت. به همین خاطر سفر حافظ به هند در آن زمان نیمه‌کاره ماند.

درگذشت حافظ شیرازی

«لسان الغیب»، «ترجمان الاسرار» و «سلطان الشعرا» از القابی است که بعد از مرگ به او نسبت داده‌اند. دیوان حافظ شیرازی را بیشتر از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و دیگر زبان‌های دنیا چاپ کرده‌اند. در این روز عاشقان حافظ و پژوهشگرهای داخلی و خارجی به شیراز می‌روند. آن‌ها درباره‌ی شکوه و عظمت این شاعر حرف می‌زنند و کنار آرامگاهش حافظ‌خوانی می‌کنند.

بهترین کتاب‌های حافظ شیرازی

دیوان حافظ(The Divan of Hafez) ارزشمندترین دستاوردی است که این شاعر بزرگ در طول زندگی‌اش برای چندین نسل به یادگار گذاشت.

در دیوان حافظ شیرازی، حدود ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و تعدادی شعر در دیگر قالب‌ها وجود دارد. او بیشتر شعرها را به زبان فارسی نوشته است؛ البته حافظ بعد از خیام بیشترین آثار را به زبان عربی نوشته است.

دیوان حافظ حس‌وحالی از غزل‌های عاشقانه‌ی سعدی را دارد و عارفانه‌های مولانا را بازتاب می‌کند. همچنین به‌خوبی می‌شود تأثیرپذیری از قرآن و اقتباس از آیه‌های مختلف را در ابیات دید. تاریخ‌شناس‌ها می‌گویند، بعد از وفات حافظ، محمد گلندام شعرهای او را جمع‌آوری کرد و به‌شکل دیوان درآورد.

افرادی مثل محمد قزوینی، قاسم غنی، پرویز ناتل خانلری، هوشنگ ابتهاج و… روی تصحیح این کتاب کار کرده‌اند. تعداد زیادی از نسخه‌های خطی دیوان حافظ شیرازی در کتابخانه‌های ایران، افغانستان، پاکستان، ترکیه و دیگر کشورهای غربی موجود است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا