صبح بخیر _ اگر مرگ نبود بیشتر کارها را میگذاشتم برای بعد. عجله نمیکردم و چون تنبلم با خیال راحت کارهایی که میخواهم انجام بدهم را بعداً انجام میدادم. بعداً به جاهایی که دوست دارم بروم، میرفتم. بعداً ورزش میکردم. بعداً کتابهایی که دوست دارم بخوانم و فیلمهایی که دوست دارم ببینم را میخواندم و میدیدم. بعداً به آنهایی که دوستشان دارم سر میزدم. بعداً خبری از دوستانی که مدتهاست از آنها بیخبرم میگرفتم بعداً بابت اشتباهاتم معذرت میخواستم و بعداً اشتباهات بقیه را میبخشیدم. بعداً میدویدم. بعداً یک شب رفقا را به یک چلوکباب عالی دعوت میکردم. بعداً سه روز لش میکردم و هیچ کاری نمیکردم. بعداً سیگار را ترک میکردم. بعداً میرفتم قله توچال. بعداً مثنوی را میخواندم. بعداً طلوع خورشید را نگاه میکردم. بعداً چند نفری یک سفر با حال میرفتیم. بعداً همه کارها را میکردم همه کارهایی که دلم میخواست را …
ولی مرگ هست.
سروش صحت
بیشتر بخوانید: