داستان کوتاه

داستان کوتاه قرعه کشی

قرار بود پارچه کت و شلواری اهدايی به مدرسه، ميان شاگردان قرعه کشی شود.

صبح بخیر _ قرار بود پارچه کت و شلواری اهدایی به مدرسه، میان شاگردان قرعه کشی شود.

معلم گفت تا هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند. وقتی نام حسن درآمد، خود معلم هم خوشحال شد. چرا که حسن به تازگی یتیم شده و وضع مالی اش اصلا خوب نبود.

وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد، روی همه آنها نوشته شده بود: حسن…

“کودکان، چه صادقانه مهربانند”
همچون کودکان باشید ولی بزرگ زندگی کنید

بیشتر بخوانید:

داستان کوتاه آخرین روز زندگی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا