داستان کوتاه تمام تفاوت دنیا
هر یکشنبه صبح، برای دویدن آرام به پارکی نزدیک خانهام میروم.
صبح بخیر _ هر یکشنبه صبح، برای دویدن آرام به پارکی نزدیک خانهام میروم. در گوشهای از پارک، دریاچهای وجود دارد. هر بار که از کنار این دریاچه میدوم، همان زن مسن را میبینم که با یک قفس فلزی کوچک در کنار آب نشسته است.
یکشنبهی گذشته، کنجکاویم گل کرد، بنابراین دویدن را متوقف کردم و به سمت او رفتم. نزدیکتر که شدم، متوجه شدم قفس فلزی در واقع یک تلهی کوچک است. سه لاکپشت سالم و بدون آسیب، به آرامی در اطراف پایهی تله راه میرفتند. او یک لاکپشت چهارم را روی دامن خود داشت که با دقت با یک برس نرم تمیز میکرد.
سلام کردم و گفتم: «هر یکشنبه صبح شما را اینجا میبینم. اگر فضولیام اذیتتان نمیکند، دوست دارم بدانم با این لاکپشتها چه کار میکنید؟»
او لبخند زد و گفت: «پوسته آنها را تمیز میکنم. هر چیزی روی پوستهی لاکپشت، مانند جلبک یا لجن، توانایی لاکپشت در جذب گرما و شنا کردن را کاهش میدهد. همچنین میتواند پوسته را به مرور زمان فرسوده و ضعیف کند.»
فریاد زدم «وای! این لطف بزرگیه!».
او ادامه داد: «هر یکشنبه صبح چند ساعتی را در کنار این دریاچه میگذرانم و به این بچههای کوچک کمک میکنم. روش عجیب من برای ایجاد تغییر همین است.»
پرسیدم اما آیا اکثر لاکپشتهای آب شیرین تمام عمرشان را با جلبک و لجن چسبیده به پوستهشان زندگی نمیکنند؟
او پاسخ داد: بله، متاسفانه همینطور است.
سرم را خاراندم و گفتم: «خب، فکر نمیکنید وقتتان بهتر صرف شود؟ منظورم این است که فکر میکنم تلاشهای شما مهربانانه و همهچیز است، اما لاکپشتهای آب شیرین در دریاچههای سراسر جهان زندگی میکنند و ۹۹ درصد از این لاکپشتها افراد مهربانی مانند شما ندارند که به تمیز کردن پوستههایشان کمک کنند. بنابراین، تلاشهای محلی شما واقعاً چگونه تغییری ایجاد میکند؟
زن بلند خندید. سپس به لاکپشت روی دامنش نگاه کرد، آخرین تکهی جلبک را از پوستهاش پاک کرد و گفت: «عزیزم، اگر این پسر کوچولو میتوانست حرف بزند، بهت میگفت که من تمام تفاوت دنیا را برایش ایجاد کردهام.
نتیجهی اخلاقی: شما میتوانید دنیا را تغییر دهید، شاید نه به یکباره، بلکه با کمک به یک نفر، یک حیوان و انجام یک کار خوب در هر بار. هر روز صبح بیدار شوید و وانمود کنید که کاری که انجام میدهید، تفاوت ایجاد میکند. اینطور هم هست.
بیشتر بخوانید:
داستان کوتاه تلفن و طلاق