داستان کوتاه
داستان آموزنده و کوتاه دکتر حسابی
یکی از دانشجویانی که زیر نظر دکتر حسابی درس می خواند پس از چند ترم رد شدن...
صبح بخیر _ یکی از دانشجویانی که زیر نظر دکتر حسابی درس می خواند پس از چند ترم رد شدن به دکتر حسابی گفت : شما سه ترم است که من را از این درس رد می کنید ولی من که نمی خواهم موشک هوا کنم فقط می خواهم در روستا یک معلم شوم .
دکتر حسابی پاسخ داد : شاید تو نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، اما تو نمی توانی به من تضمین دهی که یکی از دانش آموزان تو در روستا ، نخواهد که موشک هوا کند!!!
بیشتر بخوانید:
عشق اگر عشق است آسان ندارد