این ۱۰نوع آدم ارزش وقت شما را ندارند
برطبق روانشناسی انواع خاصی از افراد هستند که میتوانند انرژی، وقت و شادی ما را تلف کنند.
صبح بخیر _ برطبق روانشناسی انواع خاصی از افراد هستند که میتوانند انرژی، وقت و شادی ما را تلف کنند. نمیخواهیم کسی را قضاوت کنیم بلکه میخواهیم درباره تأثیر این آدمها روی زندگی شما صحبت کنیم.
یک مثل قدیمی است که میگوید شما شبیه به ۵نفری میشوید که بیشترین ارتباط را با آنها دارید. اگر این مثل درست باشد، بهتر است در انتخاب آدمهای اطرافمان دقت بیشتری بکنیم.
برطبق روانشناسی انواع خاصی از افراد هستند که میتوانند انرژی، وقت و شادی ما را تلف کنند. نمیخواهیم کسی را قضاوت کنیم بلکه میخواهیم درباره تأثیر این آدمها روی زندگی شما صحبت کنیم.
۱.آنها که دست از انتقاد کردن بر نمیدارند
همه ما با آن آدمی که به نظر میرسد مهارت خوبی در پیدا کردن نقص و اشتباه در هر چیزی و هر کسی دارد، برخورد کردهایم. برطبق روانشناسی، منتقدان دائمی میتواند اثری چشمگیر روی عزت نفس و حال شما داشته باشند. منظور این نیست که انتقادهای سازنده را نفی کنید بلکه منظور شناسایی کسانی است که از انتقاد به مثابه ابزاری برای تحقیر کردن و کماهمیت جلوه دادن دیگران استفاده میکنند. فرض کنید که مدام در احاطه منفیبافی و انتقاد باشید، احتمال اینکه این منفیبافیها بخشی از شخصیت خودتان شود، وجود دارد. آسیبهای این وضعیت میتواند بسیار گسترده و مبسوط باشد و روی اعتماد به نفس، بهرهوری و شادی شما اثر بگذارد.
قرار نیست بازخوردهای سازنده آدمها را نادیده بگیرید، بلکه بهتر است کسانی که انتقاد کردن و منفیبافی بخشی از شخصیتشان شده است و قصد کمک کردن به بهبود وضعیت دیگران ندارند را شناسایی کنید.
۲.خورندگان انرژی
مطمئنا همهمان دوست یا همکاری داشتهایم که بعد از مکالمهای کوتاه با او احساس کردیم انرژیمان به طور کلی تخلیه شده است. روانشناسان به این افراد «خونآشامهای انرژی» میگویند. کسانی که بیوقفه مشکلاتشان را روی شانههای شما میاندازند و آنقدر با شما درباره مشکلاتشان صحبت میکنند که حس میکنید یک جلسه درمان با آنها برداشتهاید، در این دسته قرار میگیرند. بعد از صحبت با این افراد معمولا احساس میکنید که آنقدر خستهاید که برای انجام امور دیگر انرژی ندارید. مهم است که از دوستانمان در لحظات سخت حمایت کنیم اما بین حامی بودن و استفاده شدن به عنوان کیسه مشتزنی تفاوت وجود دارد. چنین رابطهای در درازمدت به بهای سلامت روانیمان تمام میشود. به احساسی که بعد از وقتگذرانی با آدمها دارید توجه کنید، اگر بعد از بودن با آنها حس میکنید کسل و خسته هستید، بهتر است که ارتباطتان را طولانی نکنید یا قطع کنید.
۳.دوستان یکطرفه
در یک رابطه متوازن دو نفر دهنده و گیرنده هستند. اما نوعی از افراد وجود دارند که به نظر میرسد که همیشه گیرنده هستند، دریغ از اینکه دهنده باشند. آنها مدام میخواهند وقت، منابع و محبت شما را دریافت کنند اما وقت به آنها نیاز دارید این خبرها نیست. روانشناسان مشاهده کرده اند که این نوع روابط میتوانند به احساس خشم و کلافگی در یکی از طرفین که مدام دهنده است، منجر شوند. آنها دریافتهاند افرادی که مدام در دوستیهای یک-طرفه مشارکت دارند، حس اعتماد به نفس و ارزشهای شخصیشان کاهش پیدا میکند.
علاوه بر آن، تحقیقات نشان دادهاند که وقتی زمان و انرژیمان را صرف این روابط نامتوازن میکنیم، اغلب فرصت پیوندهای سالمتر را از دست میدهیم. مثل آب ریختن در سطل سوراخ است. مهم نیست چقدر آب درون آن بریزید، این سطل هرگز پر نمیشود. یک قدم به عقب بردارید و ارتباطتان را دوباره ارزیابی کنید.
۴.قربانیهای دائمی
زندگی میتواند سخت و پر از چالش باشد. اما نوع خاصی از افراد هستند که همیشه به نظر میرسد در وضعیت بحرانی قرار دارند. آنها خودشان را در نقش قربانیهای همیشگی جا میزنند و هر مشکلی در زندگیشان را به گردن دیگران میاندازند. همدلی ویژگی واجبی است، با این حال لازم است تشخیص بدهیم که آدمها از خود-قربانی جلوه دادنشان به عنوان ابزار فریبکاری استفاده نکنند. این امر میتواند به چرخه حس گناه و تعهد منجر شود که آزاد شدن از آن کار سختی است. قربانیان همیشگی به ندرت مسئولیت اعمال و موقعیت خودشان را میپذیرند که میتواند مانعی برای رشد فردیشان باشد. این منفیبافی همیشگی و گرفتن انگشت اتهام به سمت دیگران، میتواند برای سلامت روانی ما خطرناک باشد و انرژی ما را تخلیه کند.
۵.شایعهپراکنها، غیبتکنها
همهمان با آن آدمی که آخرین شایعهها و رسواییها را با دیگران به اشتراک میگذارد روبهرو شدهایم. این افراد شایعهپراکن هستند. آدمهایی که به نظر میرسد باید سر از کار همه دربیاورند و نمیتوانند جلوی خودشان را بگیرند و آنچه میدانند را با بقیه به اشتراک نگذارند. ممکن است این رفتار چندان مضر نباشد یا حتی گاهی سرگرمکننده باشد، اما روانشناسان هشدار میدهند که غیبت و شایعهپراکنی اثرات مخرب و ویرانگری روی روابط دارد. این امر اعتماد بین افراد را از بین میبرد و محیطی مسموم را چه در محیط کار، چه در دوستیها و در درون خانوادهها ایجاد میکند.
علاوه بر آن، اگر در حضور شما از دیگران غیبت میکنند، خیلی محتمل است که پشت سر شما هم با دیگران حرف بزنند. این امر میتواند به حس ناامنی و شک و ظن منجر شود.
۶.بازیکنندگان با احساسات
یکی از چالشبرانگیزترین انواع آدمهایی که باید فاصلهتان را با او حفظ کنید، کسی است که با احساسات دیگران بازی میکند. آنها مهارت خاصی دارند که احساسات و واقعیت شما را زیر سوال ببرند و اغلب از حس عذاب وجدان و همدردی به عنوان ابزاری برای سلطه یافتن بر دیگران استفاده میکنند. این افراد اغلب در ابتدای رابطه حامی و مراقب به نظر میرسند که باعث میشود شناساییشان کار دشوار باشد. اما در گذر زمان، رفتارشان الگویی از دستکاری و فریبکاری را رو میکند و اغلب باعث میشود که حس گیجی، نامعتبر بودن و خستگی احساسی داشته باشید.
۷.کسانی که از منفینگری خسته نمیشوند
در مورد این افراد به نظر میرسد که فرقی نمیکند که چه اتفاقی در جریان باشد، آنها همیشه یک ابر سیاه را بالای سرشان احساس میکنند. آنها که بیوقفه و خستگیناپذیر منفیبافی میکنند، اغلب روی نگاه اطرافیانشان به زندگی نیز اثر میگذارند. حس غم و رویکرد محکوم بودن به فنای آنها میتواند مسری باشد و تا به خودتان میآیید متوجه شوید که خودتان هم منفیبافی میکنید.
۸.جویندگان سیریناپذیر موفقیت
در نگاه اولی ممکن است کسی که بیوقفه به دنبال کسب موفقیت است، فردی عالی به نظر برسد که دوستی با او میتواند به نفع ما باشد. بهرحال، آنها همیشه باانگیزه، بلندپرواز و اغلب موفق هستند. اما، روانشناسان هشدار میدهند که بودن در کنار جویندگان سیریناپذیر موفقیت میتواند اثر بدی روی سلامتی کلی ما داشته باشد. جستجوی بیوقفه کمال میتواند استانداردهای غیرواقعبینانه ایجاد کند و حس بی کفایتی دائمی در کسانی که در اطرافشان هستند به وجود بیاورد. ممکن است در کنار آنها احساس کنید فلج هستید و حتی به دلیل آنکه نمیتوانید پا به پای آنها حرکت کنید، احساس گناه کنید.
علاوهبرآن، بیشموفقیتطلبها اغلب اهدافشان را به رابطه ترجیح میدهد که منجر به تعاملات یکطرفه و فقدان حمایت عاطفی میشود. مهم است بدانیم که هر فردی سرعت و تعریف خودش از موفقیت را دارد. نگذارید استانداردهای موفقیتطلبها روی دستاوردها و ارزش به خود شما سایه بیندازد.
۹.سلطان یا ملکه کوه ساختن از کاه
هر کسی ممکن است از قدری رفتار اغراقشده نمایشی لذت ببرد. بهرحال میتواند سرگرمکننده باشد. اما وقتی رفتار نمایش و اغراق به بخشی از تعاملات دائمی شما با افراد تبدیل میشود، میتواند انرژی شما را تخلیه کند و مخل آسایشتان شود. این اشخاص با درگیری و دعوا و کشمکش زندگی میکنند و دوست دارند که بحرانها را مثل آهنربا به خودشان جلب کنند. هر رویدادی، ورای کوچکی و بزرگیاش، ظرفیت تبدیل شدن یه یک موقعیت هیجان را از سمت آنها دارد. آنها به سادگی میتوانند یک گفتوگوی ساده را تبدیل به روایتی پر از بحران کنند. روانشناسان میگویند حس حضور دائمی در بحران و کشمکش میتواند به سلامت روانی ما آسیب بزند. این امر میتواند استرس و اضطراب ناخواسته ایجاد کند و توانایی ما در لذت بردن از لذتهای ساده را مخدوش کند.
۱۰.آنها که هرگز معذرتخواهی نمیکنند
در مرکز هر رابطهای توانایی معذرتخواهی در زمان اشتباه کردن وجود دارد. اما نوعی از انسانها هرگز از انجام اشتباهاتشان ابراز تأسف نمیکنند. منظور از معذرتخواهی فقط معذرتخواهی کلامی نیست، منظور قبول مسئولیت و عوض کردن رفتا است. شخصی که معذرت نمیخواهد، باز هم احتمالا اشتباهات خودش را تکرار میکند که منجر به الگویی از خشم و کلافگی میشود.
وقتی شخصی بابت رفتار اشتباهش معذرت نمیخواهد، اطرافیان او عمدتا احساس کلافگی، گناه و حتی شرمندگی میکنند. این مناسبات چالشبرانگیز است و منجر به آن میشود که خودتان احساسات و ادراکتان را زیر سوال ببرید.