فال صبحگاهی شما:
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
محراب ابروی تو حضور نماز من
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
مست است یار و یاد حریفان نمیکند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
گردد شمامه کرمش کارساز من
نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه میکنم
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
زاهد چو از نماز تو کاری نمیرود
هم مستی شبانه و راز و نیاز من
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من
تفسیر فال صبحگاهی شما:
غصه نخورید که زندگی به همین روال باقی نخواهد ماند، بالاخره روزگار سختی و مشقت تمام می شود و ابرهای تیره از آسمان زندگی شما کنار می رود، اما لازم است نقطه ضعف های خود را بشناسید.
علت اشتباه و شکست ها را بررسی کنید تا با موانع آشنا شده و در رفع آن ها بکوشید. ریاکاری و دورویی عاقبت خوبی ندارد. با اراده و خلوص نیت و توکل بر خدا به راه ادامه دهید.
زندگینامه حافظ شیرازی
حافظ شیرازی (Hafez)، با نام کامل خواجه شمسالدین محمد شیرازی، در شیراز به دنیا آمد. پدرش، بهاءالدین محمد، در دورهی اتابکان از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده بود. مادرِ شمسالدین اهل کازرون بود و در شیراز زندگی میکرد. تاریخ دقیقی برای تولد این شاعر وجود ندارد؛ اما طبق تخمینها حافظ را از شاعرهای قرن هشتم هجری قمری میدانند. حافظ شیرازی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد.
زمانی که نوجوان بود، در نانوایی شاگردی میکرد و به مکتبخانهی کنار نانوایی میرفت. او به یادگیری علوم مذهبی و ادبی علاقهی زیادی داشت و در مجالس علمی و ادبی شرکت میکرد. شمسالدین زبان عربی را یاد گرفت و در سن نوجوانی توانست قرآن را حفظ کند. به همین خاطر او را با لقب «حافظ» میشناختند.
حافظ شیرازی در دههی بیستسالگی بیشتر علوم دینی را میدانست و در مجالس صاحبنظر بود. قوامالدین عبدالله، مولانا بهاءالدین عبدالصمد بحرآبادی، مولانا شمسالدین عبدالله، قاضی عضدالدین عیجی، سید شریف علامه گرگانی از استادهای او بودند. او علاوهبر قرآن، تفسیر، فلسفه و نحو عربی را هم آموخت. طبق گفتهی خودش هر صبح مجلس درس قرآن داشت. یادگیریهای حافظ شیرازی به همینها ختم نشد و مباحثی دربارهی موسیقی خواند. او دستگاهها و پردههای موسیقی را بهخوبی میشناخت.
محبوبیت حافظ شیرازی آنقدر زیاد بود که در دربار شاه شیخ ابواسحاق کار میکرد و خرج زندگیاش را درمیآورد. او در دوران زندگیاش در خدمت پادشاهان دیگری مثل شاه منصور و شاه یحیی هم بود. حافظ شیرازی تأکید فراوانی بر درستکاری داشت و ریا و فریب مردم را از بزرگترین گناهها میدانست.
خیلی از حاکمها در سرزمینهای عربی و هند او را به دربار خود دعوت کرده بودند، اما حافظ شیرازی دعوت آنها را نپذیرفت.
او در بعضی از شعرهایش گفته است که دلش میخواهد به عراق و یزد سفر کند؛ اما میگویند که او فقط به اصفهان و یزد سفر کرده است. حافظ شیرازی در بخشی از ابیات میگوید که امیر یزد با او رفتار درستی نداشت. او برای غربتش در یزد گریه کرده بود و دلش میخواست به شیراز برگردد. احتمالهایی دربارهی سفر حافظ به هند و هرمز هم هست که بهطور قطعی آن را تأیید نکردهاند.
حافظ شیرازی و شاخهنبات
بخش زیادی از زندگینامهی حافظ شیرازی را براساس شعرهایش نوشتهاند. او در دورهی جوانی عاشق شده بود و در شعرها معشوقش را به اسم «شاخهنبات» معرفی کرده است. بعضیها هم میگویند اسم معشوق حافظ نسرین بود و شاخهنبات لقبی است که شمسالدین به او داده بود. او برای وصال با شاخهنبات ۴۰ شبانهروز در آرامگاه باباکوی شبزندهداری کرد و دعا خواند. بعضی از اشعار حافظ شیرازی به میزان علاقهی او به همسرش اشاره میکند. مثلاً:
«مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش / فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم»
«آن یار کزو خانه ما جای پری بود / سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود»
حافظ شیرازی حتی بعد از مرگ همسرش ازدواج نکرد و مجرد ماند. حاصل ازدواج او با شاخهنبات یک پسر بود؛ اما متأسفانه تنها فرزندش در جوانی، زمانی که پدر را در سفر هند همراهی میکرد، از دنیا رفت. به همین خاطر سفر حافظ به هند در آن زمان نیمهکاره ماند.
درگذشت حافظ شیرازی
«لسان الغیب»، «ترجمان الاسرار» و «سلطان الشعرا» از القابی است که بعد از مرگ به او نسبت دادهاند. دیوان حافظ شیرازی را بیشتر از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و دیگر زبانهای دنیا چاپ کردهاند. در این روز عاشقان حافظ و پژوهشگرهای داخلی و خارجی به شیراز میروند. آنها دربارهی شکوه و عظمت این شاعر حرف میزنند و کنار آرامگاهش حافظخوانی میکنند.
بهترین کتابهای حافظ شیرازی
دیوان حافظ(The Divan of Hafez) ارزشمندترین دستاوردی است که این شاعر بزرگ در طول زندگیاش برای چندین نسل به یادگار گذاشت.
در دیوان حافظ شیرازی، حدود ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و تعدادی شعر در دیگر قالبها وجود دارد. او بیشتر شعرها را به زبان فارسی نوشته است؛ البته حافظ بعد از خیام بیشترین آثار را به زبان عربی نوشته است.
دیوان حافظ حسوحالی از غزلهای عاشقانهی سعدی را دارد و عارفانههای مولانا را بازتاب میکند. همچنین بهخوبی میشود تأثیرپذیری از قرآن و اقتباس از آیههای مختلف را در ابیات دید. تاریخشناسها میگویند، بعد از وفات حافظ، محمد گلندام شعرهای او را جمعآوری کرد و بهشکل دیوان درآورد.
افرادی مثل محمد قزوینی، قاسم غنی، پرویز ناتل خانلری، هوشنگ ابتهاج و… روی تصحیح این کتاب کار کردهاند. تعداد زیادی از نسخههای خطی دیوان حافظ شیرازی در کتابخانههای ایران، افغانستان، پاکستان، ترکیه و دیگر کشورهای غربی موجود است.