داستان کوتاه

دست نوشته های یک کودک فهیم: ماهواره چه می باشد؟

دست نوشته های یک کودک فهیم: ماهواره چه می باشد؟
-امیر مهدی ژوله

اکنون قلم در دستان کوچولویم گرفته ام و با سلام خدمت خانم معلم خیلی عزیزم، انشای خود را درباره این که پس ماهواره چه می باشد، آغاز می کنم. ماهواره در بزرگ قابلمه ای می باشد که وود وودکی در وسط آن قرار داشته و به صورت یواشکی عکس آدم هایی را نشان می دهد که از بس نمی دانند ما آنها را تماشا میکنیم، هیچی سرشان نکرده اند. معمولاً ماهواره را روی پشت بام خانه ممد فرنگیز خانم اینا قرار می دهند و به وسیله آن قرتی می شوند. تصاویر آن توسط باد و پارازیت که بابایم همیشه می گوید « وسط حرف من ول نکن» خراب می شود. اما برنامه های آن چه می باشد.

برنامه های ماهواره ممد فرنگیز خانم اینا به چند دسته تقسیم می شود که اول آن «درمانگاه تخصصی شب خیز» باشد که در آن دکترها می نشینند و مردم به جای این که خیلی زحمت بکشند و تا دکتر بروند، زنگ می زنند و می گویند کجایشان درد می کند و به این وسیله جایشان خوب می شود. در این برنامه یک « تی مجری » هم باشد که هی برای مردم خنده در می کند. بابایم همیشه می گوید: «پیام های بازرگانی برای این خوب می باشد که آدم بین تماشای تیلیویزیون، دستشویی برود» ولی پیام های این برنامه آن قدر می باشد که آدم بین دستشویی رفتن، برنامه هم تماشا می کند! و زندگی در این برنامه خیلی شیرین می باشد.

یکی دیگر آن، برنامه «حسنی بده، بد، بد» می باشد که مادربزرگم می گوید: « قدیم ها آوازهای مجری آن در خط شوش ـ ورامین خیلی طرفدار داشت ». ولی حالا به جای بشکن زدن، داد می زند و هی به مردم می گوید که شعار بدهند تا دموکراسی باشد که دوباره بشکن بزند. آقای داد خیلی وطن دوست می دارد و هفته ای سه بار برای آن گریه می کند و بعد که احساسات آدم یکجوری شد، شماره حساب برنامه شان را اعلام می کند که پول داشته باشد باز هم گریه کند!

یکی دیگر از برنامه های مهم این کانال، میزگردی می باشد که دو عدد فوفول گربه های سیاه باشند و «بگو منو کم داری بگو» می خوانند که خیلی برای دموکراسی مفید باشد.

کانال دیگر آن «تیش تیش وای از تیش وای از دل دیوونه» می باشد که همان برنامه خانواده خودمان باشد و در آن آشپزی و نرمش یاد می دهند و خواهر ممد هر روز پای آن می نشیند و شینیون و بیگودی و دکولوره از آن یاد می گیرد. آدم های فقیر بیچاره حیوانکی هم که خیلی بچه دارند و بیکار می باشند و شام ندارند که بخورند، به آن زنگ می زنند و بدبختی شان را با مردم جهان در میان می گذارند و آقای مجری بعد از این که فین می کند، می گوید: «آقای خاتمی! این وضع مردم ماست!» و من هیچ وقت نمی دانم ما که غیرفقیر باچاره ناحیوانکی و باکار می باشیم و شام هم قیمه ریزه داریم، چطور پول نداریم ماهواره بخریم و به آن زنگ بزنیم!

یکی دیگر آن، کانالی می باشد که هی قطع می شود، هی وصل می شود، چون خیلی بی پول می باشند از بس بلد نمی باشند قبل از اعلام شماره صاحب، خوب برای وطن گریه کنند. صاحب آن مهندس «درخت» باشد که درکنار خانواده مهربانش برنامه را اجرا می کنند.
خانم جوانی که مادربزرگم می گوید هم سن او می باشد، همسر خانواده باشد و مادربزرگم می گوید قدیم ها تبلیغ دستمال کاغذی و در فیلم های خوب خوب بازی می کرد و خیلی گرمایی بود و تنش به لباس حساسیت داشت!» خانم همسر خیلی به سیاست آگاه می باشد و همه تفسیرهای همسایه های ما هنگام سبزی پاک کردن را بلد می باشد.
بابای ممد هنگام این برنامه همیشه کنترل تیلیویزیون را در دست می گیرد که یک وقت خانم همسر وسط مبارزه سیاسی گرمش نشود.
دختر خانواده هم آهنگهای درخواستی برنامه می باشد، که به درخواست مردم حرکاتش برای آنها موزون باشد و اینگونه دموکراسی آزاد می شود.

برنامه دیگر ماهواره ممد اینا که «جام» «اش» «جم» باشد یک آقای خیلی دکتر دارد که در دانشگاه پارک دانشجو رشته «بلالوژی» خوانده و خیلی پولدار می باشد و همه مردم هایی که کمبود محبت دارند به این برنامه زنگ می زنند که آقای دکتر قربانشان برود و فدایشان بشود.
این کانال یک قنبری هم دارد که رمانتیک برنامه باشد و هر روز به مدت دو ساعت از خودش تشکر می کند.

اما مهم مهم اینها «آزادی» می باشد که خیلی بدآموزی باشد، از بس مجری های آن یکی یکی می آیند فحش های جدیدی را که یاد گرفته اند برای مردم تعریف می کنند.
یک مجری آن که سبیل هایش را میزام پلی می کند، خیلی بامزه باشد و هفته ای دوبار از حرص و جوش سکته می کند و آن قدر مادربزرگش در دهانش فلفل نریخته که هی دروغ میگوید. همین پریشب هفته پیش ممد فرنگیز خانم اینا گفت که آقای سبیل گفته، مخالفان تیلیویزیون را گرفته اند. ولی ما نفهمیدیم که چرا مخالفان هم برایمان «مسافری از هند» و تام و جری و گفتو گوی خبری پخش می کردند!

اما نتیجه گیری که خودتان گفتید چهار نمره دارد، یکی اینکه شجاعت. یعنی اینکه آدم شجاع می تواند از راه دور دور و به وسیله در قابلمه و فحش و حرکات موزون دموکراسی بکند و به مردم بگوید بوق بزنید و جیغ بزنید و کتک بخورید که حقوقش سر وقت باشد، دوم اینکه دمای ماهواره خیلی گرم و اره خیلی گران و کم باشد!

 

بیشتر بخوانید:

داستان کوتاه جوان و دریاچه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا