فال و طالع بینی

فال صبحگاهی ۷ آذر : دوراندیش باشید

فال صبحگاهی شما:

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی

ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور
که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی

گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی

ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد
که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی

چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی

دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی

ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست
بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی

خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

تفسیر فال صبحگاهی

تفسیر فال صبحگاهی شما:

فرصت های خوبی پیش آمده که همیشه به این راحتی پیدا نمی شود، پس قدر آن ها را بدانید و کمال استفاده را بکنید. درست است که روزهای خوش و آرامی را می گذرانید اما بهتر است به فکر ایام سختی هم باشید.

دوراندیش باشید. برای جلوگیری از اشتباهات و به بیراهه نرفتن باید فکری باز و چشم حقیقت بین داشته باشید. مراقب باشید.

زندگینامه حافظ شیرازی

حافظ شیرازی (Hafez)، با نام کامل خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی، در شیراز به دنیا آمد. پدرش، بهاءالدین محمد، در دوره‌ی اتابکان از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده بود. مادرِ شمس‌الدین اهل کازرون بود و در شیراز زندگی می‌کرد. تاریخ دقیقی برای تولد این شاعر وجود ندارد؛ اما طبق تخمین‌ها حافظ را از شاعرهای قرن هشتم هجری قمری می‌دانند. حافظ شیرازی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد.

زمانی که نوجوان بود، در نانوایی شاگردی می‌کرد و به مکتب‌خانه‌ی کنار نانوایی می‌رفت. او به یادگیری علوم مذهبی و ادبی علاقه‌ی زیادی داشت و در مجالس علمی و ادبی شرکت می‌کرد. شمس‌الدین زبان عربی را یاد گرفت و در سن نوجوانی توانست قرآن را حفظ کند. به همین خاطر او را با لقب «حافظ» می‌شناختند.

حافظ شیرازی در دهه‌ی بیست‌سالگی بیشتر علوم دینی را می‌دانست و در مجالس صاحب‌نظر بود. قوام‌الدین عبدالله، مولانا بهاءالدین عبدالصمد بحرآبادی، مولانا شمس‌الدین عبدالله، قاضی عضدالدین عیجی، سید شریف علامه گرگانی از استادهای او بودند. او علاوه‌بر قرآن، تفسیر، فلسفه و نحو عربی را هم آموخت. طبق گفته‌ی خودش هر صبح مجلس درس قرآن داشت. یادگیری‌های حافظ شیرازی به همین‌ها ختم نشد و مباحثی درباره‌ی موسیقی خواند. او دستگاه‌ها و پرده‌های موسیقی را به‌خوبی می‌شناخت.

محبوبیت حافظ شیرازی آن‌قدر زیاد بود که در دربار شاه شیخ ابواسحاق کار می‌کرد و خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد. او در دوران زندگی‌اش در خدمت پادشاهان دیگری مثل شاه منصور و شاه یحیی هم بود. حافظ شیرازی تأکید فراوانی بر درستکاری داشت و ریا و فریب مردم را از بزرگ‌ترین گناه‌ها می‌دانست.

خیلی از حاکم‌ها در سرزمین‌های عربی و هند او را به دربار خود دعوت کرده بودند، اما حافظ شیرازی دعوت آن‌ها را نپذیرفت.

او در بعضی از شعرهایش گفته است که دلش می‌خواهد به عراق و یزد سفر کند؛ اما می‌گویند که او فقط به اصفهان و یزد سفر کرده است. حافظ شیرازی در بخشی از ابیات می‌گوید که امیر یزد با او رفتار درستی نداشت. او برای غربتش در یزد گریه کرده بود و دلش می‌خواست به شیراز برگردد. احتمال‌هایی درباره‌ی سفر حافظ به هند و هرمز هم هست که به‌طور قطعی آن را تأیید نکرده‌اند.

حافظ شیرازی و شاخه‌نبات

بخش زیادی از زندگی‌نامه‌ی حافظ شیرازی را براساس شعرهایش نوشته‌اند. او در دوره‌ی جوانی عاشق شده بود و در شعرها معشوقش را به‌ اسم «شاخه‌نبات» معرفی کرده است. بعضی‌ها هم می‌گویند اسم معشوق حافظ نسرین بود و شاخه‌نبات لقبی است که شمس‌الدین به او داده بود. او برای وصال با شاخه‌نبات ۴۰ شبانه‌روز در آرامگاه باباکوی شب‌‌زنده‌داری کرد و دعا خواند. بعضی از اشعار حافظ شیرازی به میزان علاقه‌ی او به همسرش اشاره می‌کند. مثلاً:

«مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش / فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم»
«آن یار کزو خانه ما جای پری بود / سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود»

حافظ شیرازی حتی بعد از مرگ همسرش ازدواج نکرد و مجرد ماند. حاصل ازدواج او با شاخه‌نبات یک پسر بود؛ اما متأسفانه تنها فرزندش در جوانی، زمانی که پدر را در سفر هند همراهی می‌کرد، از دنیا رفت. به همین خاطر سفر حافظ به هند در آن زمان نیمه‌کاره ماند.

درگذشت حافظ شیرازی

طبق گفته‌ها، خواجه شمس‌الدین حافظ شیرازی در سال ۷۹۲ هجری قمری از دنیا رفته است. او را در گلگشت مصلی شیراز، در منطقه‌ای باصفا، به خاک سپرده‌اند. امروزه آرامگاه حافظ از مهم‌ترین مکان‌های دیدنی شیراز است که گردشگرهای زیادی از آن بازدید می‌کنند.

«لسان الغیب»، «ترجمان الاسرار» و «سلطان الشعرا» از القابی است که بعد از مرگ به او نسبت داده‌اند. دیوان حافظ شیرازی را بیشتر از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و دیگر زبان‌های دنیا چاپ کرده‌اند. در این روز عاشقان حافظ و پژوهشگرهای داخلی و خارجی به شیراز می‌روند. آن‌ها درباره‌ی شکوه و عظمت این شاعر حرف می‌زنند و کنار آرامگاهش حافظ‌خوانی می‌کنند.

بهترین کتاب‌های حافظ شیرازی

دیوان حافظ (The Divan of Hafez) ارزشمندترین دستاوردی است که این شاعر بزرگ در طول زندگی‌اش برای چندین نسل به یادگار گذاشت.

در دیوان حافظ شیرازی، حدود ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و تعدادی شعر در دیگر قالب‌ها وجود دارد. او بیشتر شعرها را به زبان فارسی نوشته است؛ البته حافظ بعد از خیام بیشترین آثار را به زبان عربی نوشته است.

دیوان حافظ حس‌وحالی از غزل‌های عاشقانه‌ی سعدی را دارد و عارفانه‌های مولانا را بازتاب می‌کند. همچنین به‌خوبی می‌شود تأثیرپذیری از قرآن و اقتباس از آیه‌های مختلف را در ابیات دید. تاریخ‌شناس‌ها می‌گویند، بعد از وفات حافظ، محمد گلندام شعرهای او را جمع‌آوری کرد و به‌شکل دیوان درآورد.

افرادی مثل محمد قزوینی، قاسم غنی، پرویز ناتل خانلری، هوشنگ ابتهاج و… روی تصحیح این کتاب کار کرده‌اند. تعداد زیادی از نسخه‌های خطی دیوان حافظ شیرازی در کتابخانه‌های ایران، افغانستان، پاکستان، ترکیه و دیگر کشورهای غربی موجود است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا